سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ / Tuesday 5th November 2024  تماس   آشنایی    مقاله    گفت‌وگو‌    صفحه‌ی نخست‌ 
 
 

به گفته ها و نوشته ها شک کنیم!


دو واقعه در دو هفته؛ که یکی سخت غمگین و برافروخته ام کرد و دیگری مرا به فکر فرو برد. واقعه اول؛ مقاله مستندی بود که پیش از انتشار، مخالفت یکی از شخصیتهای حقیقی آنرا در پی داشت. و این عاملی شد برای عدم انتشار آن. قانوناً مشکلی در انتشار مقاله نداشتم، اخلاق را مد نظر قرار دادم.

مقاله مزبور بازگفت خاطره ای از یکی از «شخصیت» های ایرانی از سالهای دور و دراز گذشته بود، که وقتی شروع به نوشتن اش کردم، کش و قوس آمد تا رسید به سالهای اخیر. آن نوشته پیامی با خود داشت: با درایت و هوشمندی به نوشته ها و گفته های «شخصیت» ها بنگریم؛ شک و تردید کنیم؛ بین خطوط را برجسته کرده و عملکرد آنان را اصل قرار دهیم. راه شناختن «شخصیت» ها؛ خصوصاً در جوامع پیرامونی نوشته ها و گفته های آنان نیست.

«شخصیت» های ایرانی همیشه «محق» بوده اند؛ چه زمان «اتصال» شان، و چه دورانی که «منفصل» شدند. چه وقتی که به «چپ» می زدند و چه موقعی که بر طبل «راست» می کوبیدند. چه در دوران شباب که رادیکال بودند و مخالف سرسخت حکومت اسلامی ایران، و چه در میان سالی، که در میهمانی ها و گردهمایی های رژیم اسلامی در خارج کشور شرکت می کردند.

«شخصیت» ایرانی همیشه حق به جانب است؛ موجود صد در صدی که طلبکار جامعه است و «مردم» را عامل بدبختی و عدم پیشرفت خود می داند، بی آنکه شهامت به زبان یا قلم آوردن آن را داشته باشد. «شخصیت» ایرانی متواضع نیست؛ مغرور و متفرعن است و هرگز با کار و تلاش خود را به روز نمی کند، اما وانمود می کند متواضع است و سنگ زیرآسیاب. حتماً دیده اید که این جماعت گاهی چند ساعت بی خوابی کشیدن خود را به رخ جامعه می کشند تا به گردن مردمان آن جامعه منت بگذارند. «شخصیت» های ایرانی موجودات عجیب الخلقه ای هستند که چند چهره متضاد را می توانند توأمان با خود حمل کنند. بازیهای کلامی و وانمود کردن به تأثیرپذیری از جهان بینی های مختلف خصلت درونی شدۀ «شخصیت» های ایرانی ست. این طیف قادر است با ترفندهای کلامی- که ملغمه ای از ذهنیت عرفان اسلامی و تفکرات غربی را تداعی می کند- مسیح را قاتل یهودا جلوه دهند و «یهودا» را انسانی رنج دیده و آزاده معرفی کند...

*    *    *

مقاله منتشر نشده من پیامی نیز به فعالان رسانه ای داشت: عرصه فعالیتهای خود را به انتقال یک سویه نقطه نظرات میهمانان خود تقلیل ندهید. بیش از بیست سال «چهره» و «شخصیت» ساخته اید. آیا نمی دانید، «شخصیت» ها مصیبت جامعه ایرانی هستند؟ آیا وقتِ آن نرسیده که زمین ِ کنکاش و تلاش و پرسش را امتحان کنید؟

اما واقعه دوم، که معلول واقعه نخست بود.

از ژانویه 1998 میلادی تا هفته پیش چنین تجربه ای را از سر نگذرانده بودم: سه دعوتنامه برای انجام یک گفتگو، و سه عذرخواهی و امتناع!

افرادی که به گفتگو دعوت شده بودند، بهترین گزینه برای انجام مصاحبه ای در پیوند با عنوان آن بودند، و یا بهترین گزینه باید می بودند: کنشگران سیاسی و فعالان رسانه ای که سالها مشغول فعالیت رسانه ای هستند. در یک دوره پانزده ساله شاید ده دعوتنامه ام برای انجام گفتگو با پاسخ منفی مصاحبه شوندگان روبرو شده بود، اما در یک هفته راهی ده ساله طی می شود. چرا؛ مگر موضوع مصاحبه چه بود؟

«آگاهی ما از کف جامعه ایرانی مقیم خارج چه اندازه است؛ با چه ابزار و مکانیزمی از درون این جامعه می توان آگاه شد؟»این پرسش زمانی از اهمیت بالایی برخوردار می شود که می بینیم، هویت بیش از نه دهم تولیدات رسانه ای در جامعه ایرانی مقیم خارج از «جامعه» و از «مردم» گرفته می شود.

*    *    *

در تقسیم بندی ای کلاسیک جامعه ایرانی مقیم خارج را می توان در لایه بندی زیر قرار داد:

- جامعه پناهندگی ایرانی.

- زیرمجموعه حکومت اسلامی ایران در خارج کشور.

- کنشگران سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ادبی مخالف حکومت اسلامی ایران. 

- فعالان اقتصادی؛ که هر سه بخش بندی بالا را می تواند شامل شود، اما در این مجموعه تأملی بر این طیف نخواهد شد.

جامعه پناهندگی ایرانی که در زیرمجموعه «موج سوم» پناهندگی تبیین می شود، جامعۀ بکری است که به عقیده و تجربه ام حتا یک درصد از فعالان رسانه ای و کنشگران سیاسی و اجتماعی ایرانی مقیم خارج از یک درصد از ماهیت آن آگاهی ندارند و اصولاً چنین الویتی برای آنان متصور نیست. با این حال بخش هایی از این جامعه؛ خصوصاً فعالان سیاسی و رسانه ای ایرانی بیشترین تولید را در این عرصه داشته اند... چرا و چگونه؟

در محدوده یک مقاله به کالبدشکافی تاریخی این جامعه می نشینم.  

از سالهای آغازین دهه نود میلادی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نهادهای اطلاعاتی- امنیتی رژیم ایران عرصه را بر قاچاقچیان انسان در ایران و چند کشور همجوار تنگ تر می کنند تا این عرصه پرسود را نیز در کنترل کامل خود قرار دهند.

از میانه این دهه تعداد قابل توجهی از قاچاقچیان انسان که سالها در ایران، ترکیه، پاکستان، دوبی و ... به کار قاچاق انسان اشتغال داشتند، از ترس جان به کشور انگلستان پناهنده می شوند. از سالهای پایانی دهه نود میلادی بخشی از این قاچاقچیان برای همیشه با این «حرفه» وداع می کنند؛ تعدادی که اغلب از استان فارس بودند، به آمریکا مهاجرت کرده و تعدادی نیز در زیرمجموعه رژیم ایران به فعالیت سابق خود ادامه می دهند. از هزاره جدید میلادی بیش از نیمی از پناهجویان ایرانی در زیرمجموعه جدید وارد انگلستان شده اند. دوران یک ساله بعد از خیزش 88 استثنایی در این قاعده است.

قاچاق انسان «حرفه» پردرآمدی برای نهادهای نظامی-امنیتی رژیم اسلامی ایران محسوب می شود. رژیم ایران در این حوزه معین نیز اهداف چند منظوره ای را دنبال می کند که در ادامه به طور خلاصه به آن خواهم پرداخت.

دفاتر قاچاق انسان، که با مدیریت منسجمی اداره می شوند، در شهرهای شیراز و تهران قرار دارند. در دفاتر مزبور مدارک اروجینال، از جمله سربرگ زندانهای چند استان ایران، سربرگ تعدادی از دانشگاهها، ادارات و مراکز دولتی به وفور یافت می شود. این دفاتر ارتباط سیستماتیکی با تعدادی از دادگاهها، «قاضی» ها، حاکمان شرع و دیگر مقامات دولتی دارند.

تماس فیزیکی برای رسیدیگی به تقاضای اغلب متاقضیان مهاجرت و پناهندگی به آسیا، اروپا، آمریکا و کانادا توسط کارچاق کن های «دون پایه» در بیرون از دفاتر مزبور انجام می شود و تنها پای درصد کمی از ثروتمندان، خانواده های آنان و یا «آقازاده» ها به دفاتر قاچاق انسان باز می شود. بر این عقیده ام، مدیران دفتری که در «خیابان فرشته» تهران قرار دارد، باید لایه میانی این امپراتوری مالی، اطلاعاتی را تشکیل دهند.

رقم دریافتی برای هر متقاضی مهاجرت و پناهندگی به اروپا تا پیش از نابسامانی های ارزی در ایران رقمی معادل بیست میلیون تومان بود. نیمی از این مبلغ به صورت «ریال» از متقاضی مهاجرت در ایران دریافت می شود و نیمۀ دیگر با ارزهای بین المللی در کشور ثانی. نهادهای نظامی-امنیتی رژیم ایران با این تقسیم بندی اهداف غیرانسانی ای را دنبال می کنند. ارزهای دریافتی در کشورهای اروپایی، آسیایی و کانادا صرف مخارج نیروهای انسانی رژیم در این کشورها می شود.

رژیم اسلامی ایران نیروی انسانی منسجمی در پیوند با قاچاق انسان در اغلب کشورهای اروپایی، کانادا، تایلند، اندونزی و مالزی و نیز در چند کشور حوزه خلیج فارس دارد. ساختار پیچیده این مجموعه طوری طراحی شده است که اغلب افرادی که در یک شهر اروپایی برای یکی از دفاتر تهران یا شیراز فعالیت می کنند، نباید با یکدیگر آشنایی داشته باشند.  

«فیروز ف» در شهر لندن یکی از سرشاخه های قاچاق انسان به کشور انگلستان است. در دفتر کار این مرد ثروتمند در غرب لندن، کیس های جعلی پناهندگی متفاوتی وجود دارد که متقاضیان پناهندگی پس از انتخاب باید عین هنرپیشه ها فیلمنامه های مزبور را خوانده و محتوای آن را درونی کنند. فیروز ف و افراد نظیر او با تعدادی از وکلای امور پناهندگی؛ برخی از کارکنان شهرداری ها و ... ارتباط تنگاتنگی دارند. تا پیش از ترسیم چارت مافیای قاچاق انسان که توسط نهادهای اطلاعاتی-امنیتی رژیم ایران اداره می شود، معضل اسکان «پناهجویان» جدید در «مناطق گل» در شهر لندن برای من معمای سردرد آوری شده بود. اما پس از حل نسبی این معمای پیچیده برای ام مشخص شده که چگونه طیفی از «پناهجویان» تازه وارد ایرانی در مناطقی اسکان داده می شوند که صف دریافت مسکن در آنها بالای ده سال می باشد. 

کارکنان و رابط های ایرانی قاچاق انسان در بریتانیا به ندرت بیش از دو سال در مسئولیت خود ابقاء می شوند. این افراد پس از پایان دوره مزبور یا برای همیشه از این «حرفه» بازنشسته می شوند و یا به صورت چرخشی در کشورهای آسیایی به کار مشابه و یا فعالیتهای دیگر گمارده می شوند.

نحوه خروج، محمل سازی برای خروج و سپس اسکان مهاجران و پناهجویان ایرانی به چند کشور اروپایی (به طور مشخص به انگلستان)، کانادا، تایلند، مالزی و ... در چند زیرمجموعه کارکرد دارد که به دلیل احتمال تداخل در سونوشت پناهجویان ایرانی از ذکر آنها خودداری می کنم. فقط اشاره نمایم که کشورهای مالزی و تایلند از یک سوی، و فرانسه و انگلستان از سوی دیگر رل بزرگی در کار قاچاق انسان که از سوی مافیای رژیم اسلامی اداره می شود، بازی می کنند.

از تجربه بگویم که بیش از نود و هشت درصد از متقاضیان پناهندگی که در زیرمجموعه موج سوم وارد کشور انگلستان شده اند، از مردم «کوچه بازار» هستند. انسانهایی اند که ربطی به سیاست، فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و کیس های پناهندگی ارائه شدۀ خود ندارند و اصولاً برای یک «زندگی بهتر» اقدام به مهاجرت کرده اند، که البته انتخاب «زندگی بهتر» حق همه انسانهاست ( دوره یک سالۀ پس از خیزش 88 دوره ای استثنایی در قاعده بوده است). اما اینکه الویت های پناهجویان موج سوم پس از استقرار در کشور ثانی چیست؛ اینکه در قلب این جامعه چه می گذرد و هنجارها و ناهنجاری های این جامعه چه صورت بندی هایی دارد؛ اینکه با چه توجیهایی طیفی از پناهجویانی که در پروسه تقاضای پناهندگی هستند، به مراکز مذهبی و اقتصادی رژیم اسلامی ایران تردد دارند؛ اینکه چه تعداد از پناهجویان ایرانی موج سوم فاقد «اقامت قانونی» هستند و ... عنوان های مهمی هستند که هر کدام از آنها موضوع یک پژوهش واقعی از کف جامعه پناهندگی ایرانی می باشد.

ناگفته نگذارم، شاید یک درصد از متقاضیان پناهندگی که توسط مافیای قاچاق انسان به کشورهای اروپایی، کانادا و آسیایی فرستاده می شوند از مأموران کارآزموده نهادهای نظامی امنیتی رژیم ایران می باشند که در پوشش پناهجو به قلب جامعه ایرانی در خارج کشور تزریق می شوند.

خیزش 88 و پیامدهای اجتماعی، سیاسی آن کمک بزرگی به عریان گشتن بخشی از ساختارهای اطلاعاتی امنیتی رژیم اسلامی ایران در خارج کشور نموده است.

*    *    *

زیرمجموعه های رژیم اسلامی ایران در خارج کشور در پوشش های «فرهنگی»، «پناهندگی»، سیاسی و اقتصادی، لایه لایه تر و دردسرسازتر از آن است که مشغله مخالفان حکومت اسلامی ایران و فعالان رسانه ای این گروه بندی باشد؛ سالها اینگونه بوده است. بر این عقیده ام که حضور آزادانۀ بخشی از عوامل رژیم اسلامی در جامعه ایرانی خارج کشور بیش از هر عامل دیگر معلول عملکرد نیروهای مخالف خکومت اسلامی ایران بوده است (به این بخش در گفتگوهای پیشین بارها پرداخته شده است). در ضمن بر این عقیده ام که از عوامل اصلی موفقیت نسبی عوامل اطلاعاتی رژیم ایران در رخنه در جامعه ایرانی مقیم خارج- حداقل تا مقطع خیزش 88-  همکاری بخشی از مخالفان سابق رژیم ایران و خانواده های آنان پس از سفر به ایران با نهادهای اطلاعاتی بوده است.

زیرمجموعه های رژیم اسلامی ایران در خارج کشور در سه دسته بندی علنی، نیمه علنی و مخفی به فعالیتهای خود ادامه می دهند.

بخش های علنی رژیم ایران؛ از جمله مراکز مذهبی، اقتصادی، «فرهنگی»، سفارتخانه ها و کنسولگری های رژیم ایران در کشورهای مختلف می باشند. به عقیده من بعد از «بهار عربی»؛ همچنین پس از سرکشی های شبه پوپولیستی باند احمدی نژاد، فعالیتهای بخش های علنی رژیم در کشور انگلستان محدودتر و محافظه کارانه تر از گذشته شده است. اینکه آیا «انتخاب» روحانی باعث چرخشی استراتژیک در سیاستهای کلان کشورهای غربی در پیوند با رژیم اسلامی خواهد شد، فرضیه ای دست یافتنی ست که باید منتظر وقوع آن نشست.

بخش های علنی رژیم اسلامی در انگلستان وظیفه حفظ توازن قوا در کف جامعه را به نفع رژیم اسلامی ایران در این کشور بر عهده دارند.

زیرمجموعه های «پرس تی وی»، یکی دو نشریه و کانال تلویزیونی متعلق به رژیم ایران بخش «تئوریک» حفظ توازن قوا به نفع جکومت ایران را می باشند. بخش بزرگی از «چپ جهانی» بالهای کمک رسانی تئوریک به رژیم ایران در اروپا (بطور مشخص انگلستان)، کانادا و امریکا در محافل غیرایرانی بوده است.

طبق تجربه مستقیمی که در چندین فعالیت میدانی از سالهای 2004 میلادی به بعد داشته ام، باید بگویم که هدف این گروه بندی آخر در درجه نخست جذب جوانان؛ بطور مشخص فرزندان ایرانیان تبعیدی در قازه اروپا، امریکا و کانادا به نفع «چپ جهانی» و به سود رژیم ایران بوده است. به عقیده من رژیم ایران و بالهای کمکی آن در این عرصه «موفقیت»های بزرگی کسب کرده اند.

قسمتی از بخش های نیمه علنی رژیم اسلامی، به عقیده من، مراکز اقتصادی ای هستند که اغلب آنها توسط همان یک درصد از «پناهجویان» ایرانی اداره می شوند. این افراد پول های ناسالم را در فرایندهایی به سیستم مالی- تجاری کشور ثانی تزریق می کنند. به عقیده من توزیع بخشی از مواد مخدر توسط همین یک درصدی ها در آسیا و اروپا انجام می شود. بر این باورم که «مراکز اقتصادی» مزبور آرام آرام دارند نقش ستون فقرات رژیم اسلامی را در خارج کشور بازی می کنند. شبکه های ارتباطی این طیف که به چند قاره مختلف منتهی می شود، به عقیده من یکی از خطرهای بالقوه برای جامعه ایرانی مخالف رژیم اسلامی ایران محسوب می شود. به تجربه دیده ام که بخش های نیمه علنی رژیم ایران رابطۀ عاطفی، ایدئولوژیکی قوی ای با بخش های علنی رژیم ایران در خارج کشور دارند، اما از رابطه فیزیکی با مراکز مزبور قویاً اجتناب می کنند.

شناسایی بخش های مخفی رژیم اسلامی ایران تا پیش از خیزش 88 کاری دشوار و در اغلب موارد غیرممکن بود. تا پیش از خرداد 88، می شد شناسایی هسته های رژیم را با فعالیتهایی روشمند از فرودگاههای اروپایی آغاز کرد. تیم های اطلاعاتی رژیم اسلامی در طول سالهای طولانی، به طور یکنواخت و با محمل های مشابه در محلات معینی اسکان داده می شدند.

این پوشه را سریع می بندم، منتهی با یک اشاره کوتاه: وقتی برای اولین بار عکس «سعید امامی» در نشریات ایرانی منتشر شد، مهره گردن ام تیر کشید. من این فرد را دو بار؛ یکی در اواخر دهه نود میلادی و بار دوم در ماههای نخست هزاره جدید در فرودگاه هیثرو و سپس در خیابان کنزینگتون لندن دیده بودم که هر دوبار تعدادی از ایرانیان شناخته شده و ناآشنا او را همراهی می کردند. و این در دوره ای است که «شخصیت» های ایرانی مخالف حکومت اسلامی ایران در نشریان اینترنتی و در «پالتاک» مشغول مبارزه سیاسی و ایدئولوژیکی بر علیه یکدیگر بودند و یکدیگر را افشا می نمودند. فعالان رسانه ای نیز ناهنجاری های موجود را اجتماعی می کردند.

*    *    *

مخالفان حکومت اسلامی ایران در خارج کشور از گرایش ها و گروه بندی های مختلفی هستند که درجه مخالفت آنها با رژیم ایران می تواند از چند درصد تا صد در صد در نوسان باشد. کمتر نیروی اجتماعی در گروه بندی های مزبور بوده است که مهابا یا بی مهابا پای «مردم» ( زنان، جوانان، دانشجویان، کارگران و ... ) را به نوشته ها و اظهارنظرهای شفاهی خود باز نکرده باشد. این عادت فرهنگ شده اگر تا سالهای پایانی دهه هشتاد میلادی بیانگر دیدگاههای ایدئولوژیکی کنشگران سیاسی نسبت به «عنصر اجتماعی»می بوده، از اواسط دهه نود و میلادی به بعد ناشی از فقر تئوریک، بحران پشتوانه توده ای، و به یک معنا بحران هویت در بین نیروهای مزبور بوده است. برای مستند کردن چند سطر بالا اشاره کنم که هیچ سندی وجود ندارد که تماس با عنصر اجتماعی در ربع قرن گذشته در الویت فعالان سیاسی مخالف حکومت اسلامی ایران از تمام گرایش ها و گروه بندی های سیاسی بوده باشد. با این حال، زندگی این بخش از جامعه با «مردم» در دنیای مجازی بیش از آنکه برای آنان هویت سیاسی کسب کرده باشد، دست آنان را در پوست گردو گذاشته است: «تحلیل» های سراسر اشتباه آنها از فعل و انفعالات جامعه ایران در دو دهه گذشته مؤید این واقعیت تلخ می باشد.

تردیدی نیست که عوامل متعدد سیاسی، اجتماعی، تاریخی، فرهنگی در ایجاد وضعیت فعلی جامعه تبعیدی ایرانی نقش آفرینی کرده است. با این حال، عمیقاً بر این باورم که رسانه های ایرانی در خارج کشور نقش عمده ای در احتماعی کردن ناهنجاری ها و بدعت های ناهنجار در جامعه ایرانی مقیم خارج داشته اند. تصور کنید، ربع قرن پیش جامعه ایرانی مقیم خارج تعداد معینی «رهبر» و «تحلیلگر» امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ادبی داشت. امروزه تعداد «چهره» ها و «شخصیت» های «تحلیلگر» به هزاران رسیده است. این افزایش نامتعارف نتیجه عملکرد طولانی مدت رسانه هایی ست که درک آنها از فعالیت رسانه ای «مهندسی افکار» از طریق «شخصیت» هایی ست که پای ثابت زسانه های مختلف شده اند.

بارها از خود پرسیده ام: آخر در کدام جامعه متعارف این همه «کارشناس» مسائل سیاسی، اجتماعی، زنان، پناهجویی، زندان سیاسی و ... پیدا می شود؟ کنشگر سیاسی و اجتماعی مقیم خارج که ربع قرن از یک حوزه معین جغرافیایی دور بوده است، چرا باید بداند که «مردمان» آن جامعه چه می کنند و چه انگیزه هایی پشت کنشگری های آنان بوده است. مثلاً چرا «مردم» در «انتخابات» شرکت کرده اند یا نکرده اند؟ در ثانی «مردم» دیگر چه صیغه ای ست؛ از کدام لایه، قشر، طبقه، گروه بندی اجتماعی، سیاسی سوأل می کنیم؟ آیا انگیزۀ شرکت ( یا عدم شرکت ) انسان جامعه روستایی در «انتخابات» حکومت اسلامی با انگیزه شرکت یا عدم شرکت انسان جامعه شهری مدرن یکسان است؟ گیریم که انگیزه ها یکسان باشد- که نیست- چرا انسانی که ربع قرن از محل تولد اش دور بوده است، باید پاسخ به این پرسش و پرسش های مشابه را بداند؟

بارها در روزانه هایم به فعالان رسانه ای ایرانی هی زده ام: چرا سطح کار خودتان این همه پایین می آورید؟

آیا واقعاً می خواهید بدانید چرا «مردم» در «انتخابات» شرکت کرده یا نکرده اند؛ هدف تان آیا روشنگری و اطلاع رسانی ست؟ چرا چند روز وقت صرف نمی کنید تا صدها نفر از همین «مردم» را در خیابانهای شهر و کشور محل اقامت تان پیدا کنید؟ چرا از انسانهای جامعه تبعیدی چنین پرسش هایی می کنید تا آنها را «چهره» و «شخصیت» کنید... و این یکی از پوشه های مهمی بود که قرار بود در گفتگو با فعالان رسانه ای باز کنم.

در مصاحبه ای که انجام نشد، دل ام می خواست از همکاران رسانه ای درک شان را از کار مصاحبه سوأل کنم. دل ام می خواست این پرسش را در مقابل آنها قرار دهم: «آگاهی شما از کف جامعه ایرانی مقیم خارج چه اندازه است؛ با چه ابزار و مکانیزمی از درون این جامعه می توانید آگاه شوید؟» دل ام می خواست بیلان کاری آنها را به پرسش بگیرم و نمونه هایی از تولیدات رسانه ای آنها را در مقابل شان قرار دهم. دل ام می خواست از «پرسش های ایمانی» ای سوأل کنم که پاسخ های فیکس دارند و این پرسش و پاسخ ها چگونه و در چه فرایندی می تواند مخاطبان «باایمان» تربیت کنند. در برنامه ام بود، از آنها از خطرات بالقوۀ «چهره» ها و «شخصیت» هایی سوأل کنم که در برنامه های آنها به تولید انبوه رسیده اند. در نظر داشتم از آنها سوأل کنم، جامعه ای که مصداق ضرب المثل «سال از سال، دریغ از پارسال» است، چرا اینهمه «تحلیلگر» و «کارشناس» باید داشته باشد؟

دل ام می خواست در محدوده یک مصاحبه فشرده همکاران رسانه ای را به زمین ناشناخته ای دعوت کنم؛ به کف جامعه ایرانی، که هم بکر و دست نخورده است و هم صورت بندی هایش جایی در تولیدات رسانه ای نداشته است. در برنامه ام بود که یک پوشه جداگانه را به خود آنان اختصاص دهم.

*    *    *

تاریخ انتشار : 19 جولای 2013

 

 

 

 

 


پوشه‌های خاک خورده (۱۱)
انسانهایی که رنج‌ها کشیدند


پوشه‌های خاک خورده (۱۰)
انهدام یک تشکیلات سیاسی؛ سکوت جامعهٔ ایرانی


ما اجازه نداریم دوباره اشتباه کنیم
سخنی با رسانه‌ها و فعالان رسانه‌ای


مروری بر زندگی اجتماعی‌مان در سه دههٔ تبعید
گفت‌وگو با مسعود افتخاری


پوشه‌های خاک‌ خورده (۸)
نشریه‌ای که منتشر نشد؛ شرط غیراخلاقی‌ای که گذاشته شد


پوشه‌های خاک خورده (۷)
تلاش‌هایی که به بن‌بست می‌خورند؛ گفت‌وگوهایی که می‌میرند


پوشه‌های خاک خورده (۶)
اضطراب از حضور دیگران*


چهل سال گذشت
گفت‌وگو با مسعود نقره‌کار


مبارزات کارگران ایران؛ واقعیت‌ها، بزرگنمایی‌ها
گفت‌وگو با ایوب رحمانی


چرا نمی‌توانم این مصاحبه را منتشر کنم


«آلترناتیو سوسیالیستی» درکشور ایران
گفت‌وگو با اصغر کریمی


کانون ایرانیان لندن
گفت‌وگو با الهه پناهی (مدیر داخلی کانون)


سه دهه مراسم گردهمایی زندانیان سیاسی
گفت‌وگو با مینا انتظاری


عادت‌های خصلت شدهٔ انسان ایرانی
گفت‌وگو با مسعود افتخاری


نقد؛ تعقل، تسلیم، تقابل
گفت‌وگو با مردی در سایه


سوسیالیسم، عدالت اجتماعی؛ ایده یا ایده‌آل
گفت‌وگو با فاتح شیخ


رسانه و فعالان رسانه‌ای ایرانی
گفت‌وگو با سعید افشار


خودشیفته
گفت‌وگو با مسعود افتخاری


«خوب»، «بد»، «زشت»، «زیبا»؛ ذهنیت مطلق گرای انسان ایرانی
گفتگو با مسعود افتخاری


«او»؛ رفت که رفت...


«اپوزسیون» و نقش آن در تشکیل و تداوم حکومت اسلامی ایران
(جمع بندی پروژه)


«اپوزسیون» و نقش آن در تشکیل و تداوم حکومت اسلامی ایران (4)
بحران اپوزسیون؛ کدام بحران ؟


«اپوزسیون» و نقش آن در تشکیل و تداوم حکومت اسلامی ایران (3)
(بازگشت مخالفان حکومت اسلامی به ایران؛ زمینه ها و پیامدها)


«اپوزسیون» و نقش آن در تشکیل و تداوم حکومت اسلامی ایران (2)
(پروژۀ هسته ای رژیم ایران؛ مذاکره با غرب، نتایج و عواقب)


«اپوزسیون» و نقش آن در تشکیل و تداوم حکومت اسلامی ایران (1)
«مرجع تقلید»؛ نماد «از خودبیگانگی»


اوراسیا؛امپراطوری روسیه و حکومت اسلامی ایران
گفتگو با »سیروس بهنام»


انتقاد به «خود» مان نیز!؟
گفتگو با کریم قصیم


به گفته ها و نوشته ها شک کنیم!


استبداد سیاسی؛ فرهنگ استبدادی، انسان استبدادزده
(مستبد و دیکتاتور چگونه ساخته می شود)

گفتگو با ناصر مهاجر


کشتار زندانیان سیاسی در سال 67؛ جنایت علیه بشریت
(در حاشیه کمپین «قتل عام 1988»)

گفتگو با رضا بنائی


رأی «مردم»، ارادۀ «آقا» و نگاه «ما»
(در حاشیه «انتخابات» ریاست جمهوری در ایران)


جبهه واحد «چپ جهانی» و اسلامگرایان ارتجاعی
گفتگو با مازیار رازی


«تعهد» یا «تخصص»؟
در حاشیه همایش دو روزه لندن

گفتگو با حسن زادگان


انقلاب 1357؛ استقرار حاکمیت مذهبی، نقش نیروهای سیاسی
گفتگو با بهروز پرتو


بحران هویت
گفتگو با تقی روزبه


چرا «تاریخ» در ایران به اشکال تراژیک تکرار می شود؟
گفتگو با کوروش عرفانی


موقعیت چپ ایران در خارج کشور (2)
گفتگو با عباس (رضا) منصوران


موقعیت «چپ» در ایران و در خارج کشور(1)
گفتگو با عباس (رضا) منصوران


انشعاب و جدایی؛ واقعیتی اجتناب ناپذیر یا عارضه ای فرهنگی
گفتگو با فاتح شیخ


بهارانه
با اظهارنظرهایی از حنیف حیدرنژاد، سعید افشار


مصاحبه های سایت »گفت و گو» و رسانه های ایرانی
و در حاشیه؛ گفتگو با سیامک ستوده


بن بست«تلاش های ایرانیان» برای اتحاد؟!
(در حاشیه نشست پراگ)

گفتگو با حسین باقرزاده


اتهام زنی؛ هم تاکتیک، هم استراتژی
(در حاشیه ایران تریبونال)

گفتگو با یاسمین میظر


ایران تریبونال؛ دادگاه دوم
گفتگو با ایرج مصداقی


لیبی، سوریه... ایران (2)
گفتگو با مصطفی صابر


لیبی، سوریه... ایران؟
گفتگو با سیاوش دانشور


مقوله «نقد» در جامعه تبعیدی ایرانی
گفتگو با مسعود افتخاری


در حاشیه نشست پنج روزه
(آرزو می کنم، ای کاش برادرهایم برمی گشتند)

گفتگو با رویا رضائی جهرمی


ایران تریبونال؛ امیدها و ابهام ها
گفتگو با اردوان زیبرم


رسانه های همگانی ایرانی در خارج کشور
گفتگو با رضا مرزبان


مستند کردن؛ برّنده ترین سلاح
گفتگو با ناصر مهاجر


کارگران ایران و حکومت اسلامی
گفتگو با مهدی کوهستانی


سه زن
گفتگو با سه پناهندهٔ زن ایرانی


بهارانه؛ تأملی بر «بحران رابطه» در جامعه تبعیدی ایرانی
گفتگو با مسعود افتخاری


صرّاف های غیرمجاز ایرانی در بریتانیا


اتحاد و همکاری؛ ‌چگونه و با کدام نیروها؟
گفتگو با تقی روزبه


پوشه های خاک خورده(۵)
مافیای سیگار و تنباکو


پوشه‌ های خاک خورده (۴)
دروغ، توهم؛ بلای جان جامعه ایرانی


«چپ ضد امپریالیسم» ایرانی
گفت‌وگو با مسعود نقره‌کار


حمله نظامی به ایران؛ توهم یا واقعیت
گفتگو با حسین باقرزاده


پوشه های خاک خورده(۳)
تلّی از خاکستر- بیلان عملکرد فعالان سیاسی و اجتماعی


پوشه های خاک خورده (۲)
پخش مواد مخدر در بریتانیا- ردّ پای رژیم ایران


پوشه های خاک خورده (۱)
کالای تن- ویزای سفر به ایران


... لیبی، سوریه، ایران؟
گفتگو با فاتح شیخ


هولیگان های وطنی؛ خوان مخوف


زندان بود؛ جهنم بود بخدا / ازدواج برای گرفتن اقامت
گفتگو با «الهه»


فکت، اطلاع رسانی، شفاف سازی... (بخش دوم)
گفتکو با کوروش عرفانی


فکت، اطلاع رسانی، شفاف سازی؛ غلبه بر استبداد (بخش اول)
گفتگو با کوروش عرفانی


حکومت استبدادی، انسان جامعه استبدادی
گفتگو با کوروش عرفانی


چرا حکومت اسلامی در ایران(۳)
گفتگو با «زهره» و «آتوسا»


چرا حکومت اسلامی در ایران (۲)
گفتگو با مهدی فتاپور


چرا حکومت اسلامی در ایران؟
گفتگو با علی دروازه غاری


رخنه، نفوذ، جاسوسی (۲)
گفتگو با محمود خادمی


رخنه، نفوذ، جاسوسی
گفتگو با حیدر جهانگیری


چه نباید کرد... چه نباید می کردیم
گفت و گو با ایوب رحمانی


پناهجویان و پناهندگان ایرانی(بخش آخر)
گفتگو با محمد هُشی(وکیل امور پناهندگی)


پناهجویان و پناهندگان ایرانی (۲)
سه گفتگوی کوتاه شده


پناهجویان و پناهندگان ایرانی(۱)
گفت و گو با سعید آرمان


حقوق بشر
گفتگو با احمد باطبی


سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟
گفت‌وگو با کوروش عرفانی


سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟
گفتگو با عباس (رضا) منصوران


سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟
«پنج گفتگوی کوتاه شده»


سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟
گفتگو با رحمان حسین زاده


سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟
گفتگو با اسماعیل نوری علا


ما و دوگانگی‌های رفتاری‌مان
گفتگو با مسعود افتخاری


ترور، بمبگذاری، عملیات انتحاری
گفتگو با کوروش عرفانی


اغتشاش رسانه‌ای
گفتگو با ناصر کاخساز


کاسه ها زیر نیم کاسه است
گفتگو با م . ایل بیگی


حکومت اسلامی، امپریالیسم، چپ جهانی و مارکسیستها
گفتگو با حسن حسام


چپ سرنگونی طلب و مقوله آزادی بی قید و شرط بیان
گفتگو با شهاب برهان


تحرکات عوامل رژیم اسلامی در خارج (۳)
انتشار چهار گفتگوی کوتاه


تحرکات عوامل اطلاعاتی رژیم اسلامی در خارج (۲)
تجربه هایی از: رضا منصوران، حیدر جهانگیری، رضا درویش


تحرکات عوامل اطلاعاتی رژیم اسلامی در خارج کشور
گفتگو با حمید نوذری


عملیات انتحاری
گفتگو با کوروش طاهری


هوشیار باشیم؛ مرداد و شهریور ماه نزدیک است(۲)
گفتگو با مینا انتظاری


حکایت «ما» و جنبش های اجتماعی
گفتگو با تنی چند از فعالان «جنبش سبز» در انگلستان


سیاستمداران خطاکار، فرصت طلب، فاسد
گفتگو با مسعود افتخاری


هوشیار باشیم؛ مرداد و شهریور ماه نزدیک است!
گفتگو با بابک یزدی


مشتی که نمونه خروار است
گفتگو با«پروانه» (از همسران جانباخته)


کارگر؛ طبقه کارگر و خیزشهای اخیر در ایران
گفتگو با ایوب رحمانی


تریبیونال بین المللی
گفتگو با لیلا قلعه بانی


سرکوب شان کنید!
گفتگو با حمید تقوایی


ما گوش شنوا نداشتیم
گفتگو با الهه پناهی


خودکشی ...
گفتگو با علی فرمانده


تو مثل«ما» مباش!
گفتگو با کوروش عرفانی


«تحلیل» تان چیست؟!
گفتگو با ایرج مصداقی


شما را چه می‌شود؟
گفتگو با فرهنگ قاسمی


چه چیزی را نمی دانستیم؟
با اظهار نظرهایی از: مهدی اصلانی، علی فرمانده، بیژن نیابتی، ی صفایی


۲۲ بهمن و پاره ای حرفهای دیگر
گفتگو با البرز فتحی


بیست و دوم بهمن امسال
گفتگو با محمد امینی


تروریست؟!
گفتگو با کوروش مدرسی


چرا«جمهوری» اسلامی سی سال در قدرت است(۴)
گفتگو با مسعود نقره کار


باید دید و فراموش نکرد!
گفتگو با «شهلا»


چرا«جمهوری» اسلامی سی سال در قدرت است (۳)
گفتگو با رضا منصوران


چرا«جمهوری» اسلامی سی سال در قدرت است؟(۲)
گفتگو با علی اشرافی


چرا«جمهوری» اسلامی ایران سی سال در قدرت است؟
گفتگو با رامین کامران


سایه های همراه (به بهانه انتشار سایه های همراه)
گفتگو با حسن فخّاری


آغاز شکنجه در زندانهای رژیم اسلامی
گفتگو با حمید اشتری و ایرج مصداقی


گردهمایی هانوفر
گفتگو با مژده ارسی


گپ و گفت دو همکار
گفتگو با سعید افشار (رادیو همبستگی)


«سخنرانی» نکن... با من حرف بزن
گفتگو با شهاب شکوهی


«انتخابات»، مردم...(۷)
(حلقه مفقوده)

گفتگو با «سودابه» و«حسن زنده دل»


«انتخابات»، مردم...(۶)
(فاز سوم کودتا، اعتراف گیری)

گفتگو با سودابه اردوان


«انتخابات»، مردم...(۵)
گفتگو با تقی روزبه


«انتخابات»، مردم...(۴)
گفتگو با رضا سمیعی(حرکت سبزها)


«انتخابات»، مردم...(۳)
گفتگو با سیاوش عبقری


«انتخابات»، مردم...(۲)
گفتگو با حسین باقرزاده


«انتخابات»، مردم...؟!
گفتگو با فاتح شیخ
و نظرخواهی از زنان پناهجوی ایرانی


پناهجویان موج سوم
گفتگو با علی شیرازی (مدیر داخلی کانون ایرانیان لندن)


رسانه
به همراه اظهارنظر رسانه های«انتگراسیون»، «پژواک ایران»، «سینمای آزاد»، «ایران تریبون»، «شورای کار»


گردهمایی هانوفر...
گفتگو با محمود خلیلی


سی سال گذشت
گفت‌وگو با یاسمین میظر


مسیح پاسخ همه چیز را داده!
گفت‌وگو با«مریم»


«کانون روزنامه‌نگاران و نویسندگان برای آزادی»
گفت‌و گو با بهروز سورن


تخریب مزار جانباختگان...حکایت«ما»و دیگران
گفت‌وگو با ناصر مهاجر


همسران جان‌باختگان...
گفت‌وگو با گلرخ جهانگیری


من کماکان«گفت‌وگو» می‌کنم!
(و کانون ۶۷ را زیر نظر دارم)


مراسم لندن، موج سوم گردهمایی‌ها
گفت‌وگو با منیره برادران


سرنوشت نیروهای سازمان مجاهدین خلق در عراق
گفتگو با بیژن نیابتی


اگر می‌ماندم، قصاص می‌شدم
گفتگو با زنی آواره


صدای من هم شکست
گفتگو با «مهناز»؛ از زندانیان واحد مسکونی


بازخوانی و دادخواهی؛ امید یا آرزو
گفتگو با شکوفه‌ منتظری


«مادران خاوران» گزینه‌ای سیاسی یا انتخابی حقوق بشری
گفتگو با ناصر مهاجر


«شب از ستارگان روشن است»
گفتگو با شهرزاد اَرشدی و مهرداد


به بهانۀ قمر...
گفتگو با گیسو شاکری


دوزخ روی زمین
گفتگو با ایرج مصداقی


گریز در آینه‌های تاریک
گپی دوستانه با مجید خوشدل


سردبیری، سانسور، سرطان... و حرفهای دیگر
گفتگو با ستار لقایی


بهارانه
پرسش‌هایی «خود»مانی با پروانه سلطانی و بهرام رحمانی


«فتانت»، فتنه‌ای سی و چند ساله (3)
گفتگو با حسن فخاری


«فتانت»، فتنه‌ای سی و چند ساله (2)
من همان امیر حسین فتانت «دوست» کرامت دانشیان هستم!
گفتگو با ناصر زراعتی


ایرانیان لندن، پشتیبان دانشجویان دربند
با اظهار نظرهایی از: جمال کمانگر، علی دماوندی، حسن زنده دل یدالله خسروشاهی، ایوب رحمانی


«فتانت»، فتنه‌ای سی و چند ساله
گفتگو با رضا (عباس) منصوران


کدام «دستها از مردم ایران کوتاه»؟
گفتگو با تراب ثالث


میکونوس
گفتگو با جمشید گلمکانی
(تهیه کننده و کارگردان فیلم)*


«انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» در ایران اسلامی!؟
گفتگو با بیژن مهر (جبهه‌ی ملّی ایران ـ امریکا)


چه خبر از کردستان؟
گفتگو با رحمت فاتحی


جنده، جاکش... ج. اسلامی
گفتگویی که نباید منتشر شود


حمله نظامی به ایران؛ توهم یا واقعیّت
گفتگو با محمد پروین


گردهمایی کلن: تکرار گذشته یا گامی به سوی آینده
گفتگو با مژده ارسی


عراق ویران
گفتگو با یاسمین میظر


شبکه‌های رژیم اسلامی در خارج از کشور
گفتگو با حسن داعی


نهادهای پناهند گی ایرانی و مقوله‌ی تبعید
گفتگو با مدیران داخلی جامعه‌ی ایرانیان لندن
و
کانون ایرانیان لندن


به بهانه‌ی تحصن لندن
گفتگو با حسن جداری و خانم ملک


به استقبال گردهمایی زندانیان سیاسی در شهر کلن
گفتگو با «مرجان افتخاری»


سنگ را باید تجربه کرد!
گفتگو با «نسیم»


پشیمان نیستید؟
گفتگو با سعید آرمان «حزب حکمتیست»


هنوز هم با یک لبخند دلم می‌رود!
گپی با اسماعیل خویی


چپ ضد امپریالیست، چپ کارگری... تحلیل یا شعار
گفتگو با بهرام رحمانی


زنان، جوانان، کارگران و جایگاه اندیشمندان ایرانی
گفتگو با «خانمی جوان»


گردهمایی سراسری کشتار زندانیان سیاسی
گفتگو با «همایون ایوانی»


روز زن را بهت تبریک می‌گم!
گفت‌وگو با «مژده»


دو کارزار در یک سال
گفت‌وگو با آذر درخشان


آخیش . . . راحت شدم!
گفتگو با «مهدی اصلانی»


غریبه‌ای به نام کتاب
گفتگو با «رضا منصوران»


زندان عادل‌آباد؛ تاولی چرکین، کتابی ناگشوده...
گفتگو با «عادل‌آباد»


این بار خودش آمده بود!
گفتگو با پروانه‌ی سلطانی


چهره بنمای!
با اظهار نظرهایی از: احمد موسوی، مهدی اصلانی، مینو همیلی و...
و گفتگو با ایرج مصداقی


شب به خیر رفیق!
گفتگو با رضا غفاری


رسانه‌های ایرانی
گفتگو با همکاران رادیو برابری و هبستگی، رادیو رسا
و سایت‌های دیدگاه و گزارشگران


مراسم بزرگداشت زندانیان سیاسی (در سال جاری)
«گفتگو با میهن روستا»


همسایگان تنهای ما
«گفتگو با مهرداد درویش‌پور»


پس از بی‌هوشی، چهل و هشت ساعت به او تجاوز می‌کنند!


شما یک اصل دموکراتیک بیاورید که آدم مجبور باشد به همه‌ی سؤالها جواب دهد
«در حاشیه‌ی جلسه‌ی سخنرانی اکبر گنجی در لندن»


فراموش کرده‌ایم...
«گفتگو با شهرنوش پارسی پور»


زندانی سیاسی «آزاد» باید گردد!
گفتگو با محمود خلیلی «گفتگوهای زندان»


تواب
گفتگو با شهاب شکوهی «زندانی سیاسی دو نظام»


خارجی‌های مادر... راسیست
«گفتگو با رضا»


شعر زندان و پاره‌ای حرف‌های دیگر
«در گفتگو با ایرج مصداقی»


ازدواج به قصد گرفتن اقامت
گفتگو با «شبنم»


کارزار «زنان»... کار زار «مردان»؟!
«گفتگو با آذر درخشان»


اوضاع بهتر می‌شود؟
«گفتگو با کوروش عرفانی»


اتم و دیدگاه‌های مردم


اخلاق سیاسی


چهارپازل، سه بازیگر، دو دیدگاه، یک حرکت اشتباه، کیش... مات
«گفتگو با محمدرضا شالگونی»


کارزار چهار روزۀ زنان
گفتگو با یاسمین میظر


مرغ سحر ناله سر کن
«گفتگو با سحر»


اسکوات*، مستی، شعر، نشئگی... و دیگر هیچ!
«گفتگو با نسیم»


درختی که به خاطر می‌آورد
گفتگو با مسعود رئوف ـ سینماگر ایرانی


شاکیان تاریخ چه می‌گویند؟
پای درد دل فرزندان اعدامی


روایتی از زندان و پرسش‌های جوانان
«در گفتگو با احمد موسوی»


جمهوری مشروطه؟ !
در حاشیۀ نشست برلین «گفتگو با حسین باقرزاده»


مروری بر روایت‌های زندان
در گفتگو با ناصر مهاجر


اعتیاد و دریچه دوربین - گفتگو با مریم اشرافی


انشعاب، جدایی و ...
در گفتگو با محمد فتاحی (حکمتیست)


چه شد ... چرا این‌چنین شد؟
در گفتگو با محمدرضا شالگونی، پیرامون «انتخابات» اخیر ایران


«انتخابات» ایران، مردم و نیروهای سیاسی


گفتگو با یدالله خسروشاهی


روایتی از مرگ زهرا کاظمی


گفتگو با جوانی تنها


گفتگو با گیسو شاکری


گفتگو با لیلا قرایی


گفتگو با شادی


گفتگو با ایرج مصداقی، نویسنده‌ی کتاب «نه زیستن نه مرگ»


گفتگو با جوانان


نتیجه‌ی نظرخواهی از مردم و نیروهای سیاسی در مورد حمله‌ی نظامی امریکا به ایران


گفتگو با مهرداد درویش پور


گفتگو با نیلوفر بیضایی، نویسنده و کارگردان تأتر


سلاح اتمی ... حمله‌ی نظامی ... و دیگر هیچ!
گفتگو با محمد رضا شالگونی و یاسمین میظر


اين‌بار برای مردم ايران چه آشی پخته‌ايد؟
گفتگو با مهرداد خوانساری «سازمان مشروطه‌خواهان ايران (خط مقدم)»


به استقبال کتاب «نه‌ زیستن نه مرگ»


«بازگشت» بی بازگشت؟
مروری بر موضوع بازگشت پناهندگان سیاسی به ایران


پرسه‌ای در کوچه‌های تبعید


 
 

بازچاپ مطالب سایت «گفت‌وگو» با ذکر منبع آزاد است.   /  [www.goftogoo.net] [Contact:goftogoo.info@gmail.com] [© GoftoGoo Dot Net 2005]